سفر که گریه ندارد

متن مرتبط با «مرگ تدریجی یک رویا» در سایت سفر که گریه ندارد نوشته شده است

پرنده فقط یک پرنده بود

  • پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی، آه بهار آمده است»«و من به‌جستجوی جفت خویش خواهم رفت»پرنده از لب ایوان پرید، مثل پیامی پرید و رفتپرنده کوچک بودپرنده فکر نمیکردپرنده روزنامه نمیخواندپرنده قرض نداشتپرنده آدمها را نمیشناختپرنده روی هواو بر فراز چراغ‌های خطردر ارتفاع بی‌خبری میپریدو لحظه‌های آبی رادیوانه‌وار تجربه میکردپرنده آه، فقط یک پرنده بود, ...ادامه مطلب

  • خوابی که به رویا نرسد می میرد

  •   من بی می ناب زیستن نتوانم                بی بـــــــاده کشید بــار تن نتـــوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید              یک جـــــام دگر بگیر و مـن نتـــوانم امـــروز به فــــردا نرسد می میرد      , ...ادامه مطلب

  • نگاهت میکنم، نگاهم میکنی

  • سکوت میکنی و نگاهم میکنیبی آنکه بدانم چه میخواهیبی آنکه بدانم به چه می اندیشیکاش زمین یک بار دهان باز می کرد و من هزار و یک بار در آن فرو می رفتموقتی نگاهت می کنم دلم هزار پاره می شود....و سرم درد می گیرد ....خدایا من از سهم خودم گذشتماما نخواه که از سکوت او بگذرم...من از تقدیر تو هیچ نمیدانمفقط حال خراب او را میدانمو صدای سکوت هردوی شما را فریاد میزنمبرچسب‌ها: نگاهم میکنی, سکوت, مادر نوشته شده توسط شهین نعمتی در ساعت 23:13 | لینک  |  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هزار و یک نفری

  • پایان یک آغاز

  • با مرگ زندگی کردن

  • با خودم می گویم کاش بعضی آدمها حضور هماره مرگ را درک می کردند  کاش می دانستند که زندگی با مرگ یعنی چه با مرگ خندیدند با مرگ عاشق شدن با مرگ خوابیدن با مرگ راه رفتن با مرگ چای خوردن...  ,با مرگ زندگی کن,بازی مرگ با زندگی موشهای تهرانی,زندگی با مرگ ...ادامه مطلب

  • مرگ

  • مرگ به ما نیشخند میزنه و ما به مرگ سلام می کنیم... امشب چقدر سنگینه پر از خداحافظی... پر از از دست دادن، نبودن...,مرگ,مرگ ماهی,مرگ قو,مرگ فروشنده,مرگ یزدگرد,مرگ بر آمریکا,مرگ پدر,مرگ تدریجی یک رویا,مرگ مادر,مرگ مایکل جکسون ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها