سفر که گریه ندارد

متن مرتبط با «شعر آدم خاکی بهانه بود» در سایت سفر که گریه ندارد نوشته شده است

پرنده فقط یک پرنده بود

  • پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی، آه بهار آمده است»«و من به‌جستجوی جفت خویش خواهم رفت»پرنده از لب ایوان پرید، مثل پیامی پرید و رفتپرنده کوچک بودپرنده فکر نمیکردپرنده روزنامه نمیخواندپرنده قرض نداشتپرنده آدمها را نمیشناختپرنده روی هواو بر فراز چراغ‌های خطردر ارتفاع بی‌خبری میپریدو لحظه‌های آبی رادیوانه‌وار تجربه میکردپرنده آه، فقط یک پرنده بود, ...ادامه مطلب

  • بودنم عین نبودن

  • هستم اما نیستم دلم می خواهد کسی دستم را بگیرد و از این حال بیرون بیاورد حس میکنم گم شده ام میان روزهای رفته و آمده و نیامده خسته شده ام از بودنم، از نبودنم..., ...ادامه مطلب

  • ما مست بودیم

  •   ما مست بودیم و نشانی از تاک نبود..., ...ادامه مطلب

  • آدم خاکی

  • آدمیان از خاک سرشته می شوند و دل از ملاط بهشت و بزرگی آدمی بواسطه همین دل است  ,آدم خاکی,ادم خاکی در اهواز,آهنگ آدم خاکی,ادم کوتوله زیر خاکی,عکس آدم خاکی,ادم زیر خاکی,فروغ آدم خاکی,شعر آدم خاکی بهانه بود,دانلود آهنگ آدم خاکی,ادم کوچولو زیر خاکی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها