سفر که گریه ندارد

متن مرتبط با «امروز از هم گسستم» در سایت سفر که گریه ندارد نوشته شده است

پروانه‌ها در پیله دنیا را نمی‌فهمند

  • پروانه‌ها در پیله دنیا را نمی‌فهمندتقویم‌ها روز مبادا را نمی‌فهمنددریا برای مردم صحرانشین دریاستساحل‌نشینان قدر دریا را نمی‌فهمندمثل همه، ما هم خیال زندگی داریماما نمی‌دانم چرا ما را نمی‌فهمندهر روز سیبی در مسیر آب می‌آیددیگر نیا این شهر معنا را نمی‌فهمنداین مردمان مانند اهل کوفه می‌ماننداندازه یک چاه مولا را نمی‌فهمنداینجا سه سال پیش دستِ دارمان دادنداین قوم، درد اینجاست؛ اینجا را نمی‌فهمندفرسنگ‌ها از قیل و قال عاشقی دورندهند و سمرقند و بخارا را نمی‌فهمندچاقو به‌دست مردم هشیار افتادهدیدار یوسف با زلیخا را نمی‌فهمنداز روز اول با تو در پرواز دانستمپروانه‌ها در پیله دنیا را نمی‌فهمندفرامرز عرب عامری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • با تو تا آخر دنیا خواهم آمد

  • می‌ترسم، مضطربمو با آن که می‌ترسم و مضطربمباز با تو تا آخرِ دنیا هستممی‌آیم کنار گفتگویی سادهتمام رویاهایت را بیدار می‌کنمو آهسته زیر لب می‌گویمبرایت آب آورده‌ام، تشنه نیستی؟فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد.تو پیش‌بینی کرده بودی که باد نمی‌آیدبا این همه … دیروزپی صدائی ساده که گفته بود بیا، رفتم،تمام رازِ سفر فقط خوابِ یک ستاره بود!خسته‌ام ری‌را!می‌آیی همسفرم شوی؟گفتگوی میان راه بهتر از تماشای باران استتوی راه از پوزش پروانه سخن می‌گوئیمتوی راه خواب‌هامان را برای بابونه‌های درّه‌ای دور تعریف می‌کنیمباران هم که بیایدهی خیس از خنده‌های دور از آدمی، می‌خندیم،بعد هم به راهی می‌رویمکه سهم ترانه و تبسم استمشکلی پیش نمی‌آیدکاری به کار ما ندارند ری‌را،نه کِرمِ شبتاب و نه کژدمِ زرد.سید علی صالحی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • درد، بلا و بی‌کسی‌های تو از من

  • دستت را به من بدهنترس!با هم خواهیم پَرید من از روی رویاهایی که رو به باد وُتو از روی بوته‌هایی که باران پَرَست امید و علاقه‌ی من از تو ،اندوه و اضطرابِ تو از من واژه‌ها، کتاب‌ها و ترانه‌های من از تو،سکوت، هراس و تنهایی تو از من حضور، حیات و حوصله‌ی من از تو،تَراخُم‌، تشنگی و کسالتِ تو از من هلهله، حروف، هر چه هستِ من از تو،درد، بلا و بی‌کسی‌های تو از منسید علی صالحی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آه از آن رفتگان بی برگشت

  • شبم از بی ستارگی،شب گوردر دلم پرتو ی ستاره ای دورآذرخشم گهی نشانه گرفتگه تگرگم به تازیانه گرفتبر سرم آشیانه بست کلاغآسمان تیره گشت چون پر زاغمرغ شب خوان که با دلم می خواندرفت و این آشیانه خالی ماندآهوان گم شدند در شب دشتآه از آن رفتگان بی برگشت ...استاد هوشنگ ابتهاج (سایه), ...ادامه مطلب

  • دلم هوای تازه می خواهد

  • هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست ( گروس عبدالملکیان), ...ادامه مطلب

  • نگاهت میکنم، نگاهم میکنی

  • سکوت میکنی و نگاهم میکنیبی آنکه بدانم چه میخواهیبی آنکه بدانم به چه می اندیشیکاش زمین یک بار دهان باز می کرد و من هزار و یک بار در آن فرو می رفتموقتی نگاهت می کنم دلم هزار پاره می شود....و سرم درد می گیرد ....خدایا من از سهم خودم گذشتماما نخواه که از سکوت او بگذرم...من از تقدیر تو هیچ نمیدانمفقط حال خراب او را میدانمو صدای سکوت هردوی شما را فریاد میزنمبرچسب‌ها: نگاهم میکنی, سکوت, مادر نوشته شده توسط شهین نعمتی در ساعت 23:13 | لینک  |  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پایان یک آغاز

  • شما مست نگشتید و از آن باده نخوردید

  •   شما مست نگشتید و از آن باده نخوردید چه دانید چه دانید که ما در چه شکاریم....,نخوردید ...ادامه مطلب

  • آری بنگرید اینک زمین را این دهان وا کرده، غران اژدهای سهمگین را

  • گور شد، گهواره، آری بنگرید اینک زمین رااین دهان وا کرده، غران اژدهای سهمگین راقریه خواب و کوه بیدار است و هنگامه شبیخونتا بکوبد بر بساطش، صخره‌های خشم و کین رامرگ من یا توست بی‌شک، آن ستون، آن سقف، آنک!کاینچنین از ظلمت شب، بهره می‌گیرد کمین را مادری آنک به سجده در نماز وحشت خودخسته می‌ساید به خاک کودکان خود جبین رادخترک خاموش بهتش برده از تنهایی خودمی‌کشد بر چشم‌های بی‌نگاهی آستین رانوعروسی، خیره در آفاق خون‌آلوده، در چنگ می‌فشارد جامه‌ی خونین جفت نازنین را«باز می‌پرسی که‌ها مردند؟ می‌گویم: که زنده‌ست؟!»پیرمرد انگار با خود، زیر لب، می‌موید این رادیگری سر می‌دهد غم‌ناله‌ی شکر و شکایت:تا کجا می‌آزمایی ای خدا، این سرزمین را؟کودکان، از خواب این افسانه، بیداری ندارندبا که خواهد گفت مادر، قصه‌های دل‌نشین را؟از تمام قریه، یک تن مانده و دیگر کسی نیستتا کشد دست تسلا بر سر، آن تنهاترین رامرده چوپان و نی‌اش افتاده، خون آلود، جایی.خسته در وی می‌نوازد باد آهنگی حزین را (حسین منزوی)برچسب‌ها: زلزله, گور, دهان وا کرده, زمین, ...ادامه مطلب

  • بازآ در چشم من

  • چنان از خودم لبالب شدم  که گاهی نبینم به غیر تو را, ...ادامه مطلب

  • بازی رنگ ها !!!

  •   این روزها یادم خواهد ماند خاطرات من و نم نم بارون باز دوباره خیس بارون میشم و خاطره ها رو لمس میکنم پاییز اینجاست با هزار رنگ هر روز دارد رنگ عوض میکند اما من سبز نه! زرد نه! من آفتاب دیده ام، سرخ سرخم  و در رنگ بازی پاییزی فاتح این روزها خواهم شد...    ,بازی رنگ ها اندروید,بازی رنگ ها برای کامپیوتر,بازی رنگ ها برای اندروید ...ادامه مطلب

  • فهمیدن

  •   فهمیدن بعضی چیزها کار ساده ای ست... به سادگی افتادن یک برگ هوش زیادی نمیخواهد، کافیست تکه های پازل را خوب کنار هم بنشانی و با چشمان باز نگاه کنی آنقدر نشانه هست که می دانی قاصدک چه خبری برایت آورده... فهمیدن بعضی چیزها ساده است... اما کنار آمدن با آنها سخت...  ,فهمیدن,فهمیدن صاحب خط ایرانسل,فهمیدن نوع کارت گرافیک,فهمیدن اسم همسر آینده,فهمیدن هک شدن تلگرام,فهمیدن مدل کارت گرافیک,فهمیدن مدل مادربرد,فهمیدن هک تلگرام,فهمیدن مدل لپ تاپ,فهمیدن مشخصات کارت گرافیک ...ادامه مطلب

  • امروز

  • امروز عجیب بود همه چیز مشخص، اما نا معلوم همه چیز ساده، اما مبهم... آدم های آشنا که غریبه ای در پشت آنها پنهان شده بود راز امروز  را نفهمیدم  ,امروز چندمه,امروز تولدمه,امروز نما,امروزنا,امروز مستیم ای پدر,امروز از هم گسستم,امروز چند جوزا است,امروز آنلاین,امروز چندم مرداده,امروز روز تولد توست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها